حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۶۳۴: چشمی که داشتم به امید وصال باز
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چشمی که داشتم به امید وصال باز بر هم فتاده شد به ضرورت خیال باز برقع فرو گذاشت به رویم خیال دوست تا رغم من نقاب گشاد از جمال باز بسیار چون سکندر محروم نا امید ناچاره تشنه گشت بر آب زلال باز در امتحان عشق ندانم که عقل و صبر تا طاقت آورند و کنند احتمال باز هم دارم از عنایت حق چشم آن که زود روزی کند اعادت آن اتّصال باز مجموع نیستم ز پریشانی فراق آری بس اتصال که شد انفصال باز بی چاره حالیا به بلا مبتلا شده ست تا چون شود نزاری شوریده حال باز حکیم نزاری قهستانی