حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۶۳۳: ای دل تن و جان و عقل در باز
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای دل تن و جان و عقل در باز گر پیش وصال می روی باز خواهی که جمال شاه بینی بر هم دوزی دو دیده چون باز نی نی ز من ای دو دیده بشنو این بربندی و آن کنی باز خود این همه قصه چیست کلّی هر چیز که آن جزوست در باز چون موکب عاشقان روان شد خود را به طفیل در ره انداز سر بر قدم محققان نه کردن ز مقربان برافراز در مقدم دوست خاک شو تا بر دیده نشاندت به اعزاز به زین همه یک حدیث بشنو ای از همه کاینات ممتاز او باشی اگر تو خود نباشی رو خانهٔ او ز خود بپرداز عیبش مکنید اگر نزاری از خلق نگه ندارد این راز با سنگ اگر این حدیث گویند ای سنگ دلان برآرد آواز حکیم نزاری قهستانی