حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۶۲۰: باز آمدیم در سر از آشوبِ عقل شور
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
باز آمدیم در سر از آشوبِ عقل شور بر آتش از حرارتِ دل سینه چون تنور ما بس نیازمندِ وصالیم و راه نیست آری گران بهاست مراد و مرید عور مارانِ موش حرص رقیبانِ کویِ دوست هر چند عیشِ شیرین بر ما کنند شور آیا به کامِ ما بود آن درجِ لعل پوش یارب به دستِ ما رسد آن حقّۀ بلور آری رقیب گو به تسلّط بر آردست تو آن نگر که کینه کش آمد ز شیر مور معهود نیست دیو به دربانیِ ملک سلطان نه لایق است به غم خواریِ ستور آن جا که جلوه کرد خیالِ جمالِ او نه شمعِ مهر نور دهد نه چراغِ هور او را کسی ندید مگر هم به چشمِ او یوسف قیاس کن که نشسته ست پیش ِ کور آن جا نیاز عشق نه آز و امل برند زاری نزاریا چو نه زر داری و نه زور حکیم نزاری قهستانی