حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۶۱۱: یار با ما نه چنان بود که هر بارِ دگر
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
یار با ما نه چنان بود که هر بارِ دگر ترک ما کرد گرفته ست مگر یارِ دگر وعدۀ وصل همی داد و نمی کرد وفا داشت هر روز بیاراسته بازارِ دگر گفته بود از منش این بار دری نگشاید گو برو از پیِ یاری دگر و کارِ دگر از خدا شرم ندارد که روا می دارد هر نفس بر تنِ رنجورِ من آزارِ دگر می روم دامنِ دل چاک و گریبانِ وصال تا کجا و کی و چون دست دهد بارِ دگر من به صد جور از او روی نپیچم گرچه هرکس از رویِ دگر می کند انکارِ دگر زاریِ زارِ نزاری بکند هم اثری زارتر خود ز نزاری نبود زارِ دگر حکیم نزاری قهستانی