حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۵۹۷: ساقیا تا خاطرم گیرد قرار
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ساقیا تا خاطرم گیرد قرار بیش تر هین هان بده کاسی سه چار اضطرابِ خاطرِ مجروح را جز به می تسکین نیاید می بیار تا شود ساکن زمانی دردِ سر دست گیرم باش یک دم پای دار تو مرا معذور دار ار من تو را رنجه می دارم به حکمِ اضطرار بی قرارم از چه از بس دردِ دل تو درین آتش ممانم بی قرار میخِ مجلس بودن از کسلانی است در گرانان در فرو بند استوار از ملامت می شود مغزم تهی با گران جان نسبتی دارد خمار خونِ رز در گردنِ هر کس دریغ احتراز از خونِ ناحق زینهار می خوری چندان مخور کز دستِ عقل جهل بستاند زمامِ اختیار ما و می بر یادِ رویِ دوستان با کسی دیگر نزاری را چه کار حالیا غلمان و حوران حاضرند بر امیدِ نسیه تا چند انتظار حکیم نزاری قهستانی