حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۵۸۵: ز باد بویِ عرق چینِ یار می آید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز باد بویِ عرق چینِ یار می آید خصوص آن که نسیمِ بهار می آید چو سر ز جیبِ عرق چین برآورد گویی نسیمِ خلد ز دار القرار می آید کدام آهویِ مشکین که در رکاب ِبهار سپاهِ تبّت و چین و تتار می آید چه موسم است و چه معجز که مَرغ زارِ بهشت بدین جهان ز پیِ اعتبار می آید بهار ساقیِ بزمِ مخدّراتِ چمن مشاطه وار به رنگ و نگار می آید به کف پیاله و لاله گرفته می طلبد بنفشه را که به دفعِ خمار می آید درو دمد دمِ بادِ سَحَر به سحرِ حلال و گرنه بید چرا مشک بار می آید فضایِ باغ بیاراست فرشِ زنگاری که ابر بر سرِ گل پرده دار می آید شکوفه باز به طرفِ چمن درم ریزان فرازِ سبزه به رسمِ نثار می آید نثارِ موکبِ حسنِ غزال چشمان را کم از سری بود آن هم به کار می آید ز چنگ نیست که آوازِ زیر و زاریِ او ز ناله هایِ نزاریِ زار می آید در آرزویِ لبِ یارِ مهربان هر شب ز سینه جان به لبم چند بار می آید ز نوکِ خارِ مژه اشکِ لاله گون بچکد چو یادم از گلِ رخسارِ یار می آید حکیم نزاری قهستانی