حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۵۶۹: قضای عشق چو نازل شد احتراز چه سود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
قضای عشق چو نازل شد احتراز چه سود چو دل برفت مراعات دلنواز چه سود به پای آبله نتوان ره دراز برید چو قاصر است معانی سخن دراز چه سود چو ترک جان نتوان گفت عشق نتوان باخت نگفته اند که با روی دوست ناز چه سود چو عشق مملکت جان و دل به هم برزد به هرزه تعبیه عقل چاره ساز چه سود نه دیده بان وجود است دیده غماز ولی چو یاور دزدست دیده باز چه سود مراد حج تو ای دل نیازمندی توست چو قبله بازندانی ز بت نماز چه سود نزاری از بگدازد مرا ز یار چو زر خلاص روی ندارد ز بس گداز چه سود حکیم نزاری قهستانی