حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۵۶۳: مهر تو ای یار بی وفا همه کین بود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مهر تو ای یار بی وفا همه کین بود عهد تو و قول استوار همین بود چشم تو ما را به غمزه در غلط افکند گر چه دلم بر خلاف عهد یقین بود زلف تو ما را به دام فتنه گرفتار کرد سزای دل فضول من این بود از تو طمع داشتم وفا و ندیدم حکم ز مبدا مگر چنان نه چنین بود وایه ی ما با زمانه راست نیامد کوشش مقسوم آسمان و زمین بود باز گشادم شبی کمند دو زلفش در خم هر یک هزار نافه ی چین بود سلسله در پای و طوق عشق به گردن هم چو دل من هزار گوشه نشین بود چشم وفا داشتن از آن صنم ای دل جهل نخستین یار و عقل پسین بود شادی وقتی که در برابر رویش ساغر می بر کفم چو ماء معین بود شکر نکردی نزاریا که چه شب ها تا به سحر با تو آفتاب قرین بود یاد شبستان او که رشک تراز است یاد گلستان او که خلد برین بود حکیم نزاری قهستانی