حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۵۴۸: این حوریان مگر ز سماوات میرسند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
این حوریان مگر ز سماوات می رسند یا خود ز خیل خانۀ جنّات می رسند گویی مگر گریخته اند از بهشتِ عدن مستعجلان ز بهرِ ملاقات می رسند یا از برای طوف به دنیا درآمدند یا از پیِ وفورِ مهمّات می رسند نی نی قرینه ای دگرست این سئوال را مهمانِ ما ز محضِ کرامات می رسند بسیار برده ایم به حاجت نیازِ خویش بر موجبِ قبولِ مناجات می رسند ما خود به حقِّ خود برسیدیم و لا محال با حقِّ خود به وجهِ مکافات می رسند هر قوم را که می گذرانند ازین مقام قومی دگر ز عالمِ طامات می رسند آری چنین بود که بدایات دورها با سر برند چون به نهایات می رسند اوّل ز لااله به ألّا الله آمدند از نفی بگذرند و به اثبات می رسند ماییم و پیرِ خویش و خراباتِ عاشقان هم عارفان به سرِّ خرابات می رسند آن ها که در بدایتِ فطرت بمرده اند مشکل به زندگی ِ قیامات می رسند نی مشکلاتِ سرّ و علن می کنند حلّ نی در رموزِ بحثِ مقالات می رسند در ذاتِ دوست محو شو آخر نزاریا هم ذاتِ کامل اند که در ذات می رسند حکیم نزاری قهستانی