حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۵۳۹: هزار بار از آن بهتری که می گفتند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هزار بار از آن بهتری که می گفتند خنک وجود کسانی که با غمت جفتند نه آدمی که دوابند راستی آنها که این جمال بدیدند و در نیاشفتند به جای دیده ی ما بوده ای که نادیده زمین به یاد تو یاران به دیده می رفتند تو بر حریر بیاسوده فارغی ز آن ها که با خیال تو تا روز بر زمین رفتند نه مفلسند کسانی اگر چه بی درمند که گنج مهر تو در کنج سینه بنهفتند عجیب داشتمی پیش از این که عقلم بود ز عاشقان که نصیحت نمی پذیرفتند هنوز در حرم عشق پای ننهادم که شهر بند وجودم ز عقل بگرفتند میان طایفه ی عشق رمزها باشد که عاقلان به سر وقت آن نمی افتند نزاریا غزلی باز گوی کین همه گل برای بلبل توحید عشق بشکفتند حکیم نزاری قهستانی