حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۵۲۴: باز پیرانه سرم واقعه یی پیش آمد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
باز پیرانه سرم واقعه یی پیش آمد با که گویم که چه پیشِ من بی خویش آمد رفته بودم پس کار خود و دل بنهادم ناگهم واقعه ای صعب چنین پیش آمد عشق با شاهدِ سلطان سر ظالم زینهار این بلایی ست که پیش من درویش آمد غافل از غمزه طمع در لب شیرین کردم بدل نوش علی رغم دلم نیش آمد مرغ زیرک مثل است اینکه به حلق آویزد مرهم صبر مداوای دل ریش آمد چه کنم چاره همین است که تسلیم شوم مرهم صبر مداوای دل ریش آمد بی غم عشق نبوده ست نزاری آری عاشقی مذهب و شوریدگی اش کیش آمد حکیم نزاری قهستانی