حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۵۲۲: از این حیات چه حاصل که در فراق سرآمد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از این حیات چه حاصل که در فراق سرآمد بیا که جان نزاری ز اشتیاق برآمد سر چه داری و رایِ کجا ، که از سر رحمت نیامدی به سرم باز و وعده ها به سر آمد نیازمندی جانم به التقای جمالت ز هرچه شرح توان کرد و وصف بیشتر آمد چه ابتهال و تضرع به حق نمودم و کردم هر اجتهاد که در وسع و طاقت بشر آمد چه سود جهد چو دولت مساعدت ننماید به هرچه فال زدم قرعه شیوه ء دگر آمد ز عمر و عیش ندارم نه لذتی و نه ذوقی چنین بود چو نحوست به روزگار درآمد نظر به وجهه نکردم به روی کار چه گویم که هرچه با سرم آمد ز آفت نظر آمد به هرکجا که نشستم برایستاد خیالت ز هر طرف که برفتم غم تو بر اثر آمد گر التفات نمایی همین بس است که گفتم بیا که جان نزاری ز اشتیاق برآمد حکیم نزاری قهستانی