حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۵۱۲: با دل از دست رفت و کار دگر شد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
با دل از دست رفت و کار دگر شد بخت ز من برشکست و یار دگر شد روی نمود از نقاب و باز نپوشید عهد نهان کرد و آشکار دگر شد با دل بد عهد چون کنم که برانداخت قاعده صلح و کارزار دگر شد چشم خلاصی که داشتم ز بلاها خود نه چنان بود و انتظار دگر شد من چه کنم بر وصال یار بد آموز کار دگر گشت و آن قرار دگر شد بخت سرآسیمه باز شیوه دگر کرد با من سرگشته روزگار دگر شد نقطه پرگار انتظار بگردید مرکز امید با مدار دگر شد غم نخورم ار نزاریا ز زمانه با تو چو بخت ستیزه کار دگر شد این همه دل می کند نه بخت که با من از سر پیمان هزار بار دگر شد حکیم نزاری قهستانی