حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۴۹۷: خوش وقتِ کسی کو را محبوب قرین باشد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خوش وقتِ کسی کو را محبوب قرین باشد ما را بکشد باری گر هجر چنین باشد مسکین چه کند عاشق جز دردِ دل و زاری از دوست جدا افتد ناچار حزین باشد ای دوست بیا بنگر تا چون منِ دل خسته در عشقِ کسی هرگز سوزان تر ازین باشد بر جانِ من از غمزه تا تیر روان کردی ابرویِ کمانت را پیوسته کمین باشد از زلفِ تو یک حلقه وز چشمِ تو یک غمزه بر هر دو جهان ما را والله که گزین باشد گر باز کشند از هم گیسوچۀ مفتولت در هر شکن از چینش سد نافۀ چین باشد من هیچ نمی گفتم گو مدّعی م بنگر تا خوب تر از رویت بر پشتِ زمین باشد از رویِ تو نشکیبم گر حور و پری یابم بر کویِ تو نگزینم گر خلدِ برین باشد فرهاد چنان شوری در داد به شیرینی دانم که سرانجامم در عشق همین باشد از خونِ نزاری بین خاکِ درت آغشته تا روزِ ابد زین خون آن خاک عجین باشد حکیم نزاری قهستانی