حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۴۹۲: تماشایِ او کردن آسان نباشد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تماشایِ او کردن آسان نباشد مرا دیدۀ دیدنِ آن نباشد چو خورشید طالع شود مرغِ شب را نظر قابلِ عکسِ لمعان نباشد من آن جا خود از حیرت افتاده باشم چو شخصی که در جسمِ او جان نباشد ز چشمِ گهرپاشِ من هر سرشکی کم از دانۀ دُرِ عمّان نباشد چرا با پری کرده ای آشنایی شکیب از پری کردن آسان نباشد پشیمانم از کرده و مردِ عاقل ز بد کردنی چون پشیمان نباشد به دعوی غلوّ می توان کرد امّا ز دعوی چه حاصل چو برهان نباشد چنان گنج کی در چنین کُنج افتد گدا پیشه را جایِ سلطان نباشد دلا از تو تا با تو باشد پشیزی رهت در مقاماتِ مردان نباشد مباش ایمن از نفس معذور باشی که آخر ز دشمن هراسان نباشد ز صورت برون شو که مجموعِ معنی دگر باره هرگز پریشان نباشد معاذ الله ار علّتِ جهل داری که این درد را هیچ درمان نباشد نزاری فدایِ رهِ دوست کردن کم از نیم جانی فراوان نباشد ندانی [که] با دوستان دوستان را به یک جان سخن بل به صد جان نباشد حکیم نزاری قهستانی