حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۴۸۶: به ترک دوستی کردن نه کار اهل دل باشد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
به ترک دوستی کردن نه کار اهل دل باشد ز روی اهل دل پیوسته نامحرم خجل باشد ز بُن گاهِ محبّت سویِ وحدت ره توان بردن و لیکن عالمِ وحدت برون از آب و گِل باشد اگر صد جان برافشانی و خود را در میان بینی چه باشد کثرت و کثرت ز وحدت منفصل باشد میانِ عقل و عشق البتّه اصلاحی نخواهد شد وگر این ماجرا از حکمِ صد قاضی سجل باشد چو ما را پس رویِ عشق فرمودند از مبدا همان اولا بود که عقل پیش از ما بحِل باشد چو شد تسلیم و بیرون آمد از خود عاشقِ صادق چه خواهد بود اگر نه بردبار و محتمل باشد دلِ پاکت صراطِ تست و فردوست رضایِ حق سزایِ غُل بود غولی که در وی غش و غل باشد نباشد دل که بازاری ست پر سودا کدامین دل که در چشمش خیالِ لعبتِ چین و چگل باشد به وجهی بر کسی ما را چه انکارست اگر اصلا معادِ خلق تا مبدا به رجعت متصّل باشد نزاری جان و دل دارد فدایِ آن جوان مردی که دائِم همّتش بر خیر و خوبی مشتمل باشد حکیم نزاری قهستانی