حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۴۷۸: چشم بر راهم که جانان کی رسد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چشم بر راهم که جانان کی رسد با چمن سروِ خرامان کی رسد نافۀ آهویِ چین کی آورند وز سبا مرغِ سلیمان کی رسد هر دمم از عشق صفرا می کند دردِ این سودا به درمان کی رسد این معمّا را به می باید گشاد تا مرادِ بی نوایان کی رسد یا رب این باد از گلِ ستان کی وزد یا رب این سیب از سپاهان کی رسد کی به ما آید نسیمِ زنده رود پیکِ صبح از باغِ کاران کی رسد از عراق آید نمی دانم نسیم یا ز اطرافِ خراسان کی رسد از ختن یا از ختا یا از تتار تحفۀ یاری ز ترکان کی رسد گرچه دوراندیشم و باریک بین وهمِ من در وصفِ ایشان کی رسد کی بشارت نامۀ روز آورند وین شبِ یلدا به پایان کی رسد او که گفت آنم که فریادت رسم ز اشتغالِ خویش با آن کی رسد غبغب و زلفی عجب دیدم به خواب تا به من آن گوی و چوگان کی رسد هان نزاری هم چنان می گوی باز چشم بر راهم که جانان کی رسد حکیم نزاری قهستانی