حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۴۷۵: نه هیچ خلقم از اندوه یار می پرسد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نه هیچ خلقم از اندوه یار می پرسد نه یارم از ستم روزگار می پرسد کس از غم دل این بی قرار بر نرسد ولی همیشه غمم برقرار می پرسد کسی دگر متعاقب چو تب نمیدانم که گرم گرم مرا زار زار می پرسد وگر کسی به ملامت زبان کشد در من به طنز گه گهم استادوار می پرسد مگر به مزد ملامت خلاص خواهد داد محاسبم چو به روزِ شمار می پرسد نهان خلق نمی پرسدم حبیب ولی رقیبم از همه شهر آشکار می پرسد مثال عاشق و افسرده هم چنان باشد که شرح غرقه کسی بر کنار می پرسد نزار یا به شکایت زبان دراز مکن ترا کسی به چه موجب چه کار می پرسد برین بسنده کن ]ار از رهت[ نیاید دوست خیال هر نفست چند بار می پرسد حکیم نزاری قهستانی