حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۴۷۳: می به کسی ده که قدر می بشناسد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
می به کسی ده که قدر می بشناسد مرتبه ی جان جماد کی بشناسد آنکه بداند که می حرام چرا شد منزلت می پرست وی بشناسند من نشناسم مرا چه غم که منجم منقلبات بهار و دی بشناسند صاحب من پیر میکدست و توان کرد پس روی آن که کل شی بشناسند خواهی تا ره بری به چشمه ی حیوان دیده وری پیشه کن که پی بشناسد این هم از آن می که خورده ام به الست است صاحب خم خانه می ز می بشناسد آری صاحب نظر ز روی فراست گمشده ی خویش را به کی بشناسد مست شراب الست همچو نزاری خاصیت سر جام کی بشناسند ور نه ندارد فسرده معرفت آنک روضه ی خلد از جحیم غیّ بشناسد حکیم نزاری قهستانی