حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۴۶۳: آن ترک که با ما قدم از صدق و صفا زد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آن ترک که با ما قدم از صدق و صفا زد یاغی شد و بر یُرت گهِ عهد و وفا زد اوّل به وفا گرم تر از برق درآمد آخر به جفا صاعقه در خرمنِ ما زد بُل غاغ شد از لشکرِ غم ملکِ وجودم تا دستِ تطاول به گریبانِ جفا زد هر آه که از سینۀ من دود برآورد آتش ز نفس در جگرِ بادِ صبا زد خاطر به که پیوست که ببرید ز ما مهر در خیلِ که افتاد و سرا پرده کجا زد گر جور کند بر من و گر تیغ زند یار با کس نتوان گفت چرا کرد و چرا زد بر هر چه کند دوست سخن نیست نزاری چون می رسدش گر بزند یا بنوازد حکیم نزاری قهستانی