حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۴۵۴: مرا مادر به شیرِ عشق پرورد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مرا مادر به شیرِ عشق پرورد پدر تعلیم در دیوانگی کرد ز تن با جان برون آید چنین شیر ولیکن تا که را دادند و که خورد گر آبا واسطه گرامّهات اند ز فطرت هر کس آورد آن چه آورد چه می خواهد ز رندان مصلحت جوی برو گو هم به گِردِ صالحان گَرد دماغِ هرکه برد از خاکِ ما بوی بر آرد عشق از مغزِ سرش گرد زنان را فرق باشد بر فسرده اگر عاشق نمیرد کی بود مرد تنورِ سینه ی پر آتش من به طوفانِ ملامت کی شود سرد ملامت گر به عیب از ما نگوید اگر یک شب به روز آرَد درین درد مسلمانان نمی بینید آخر سرشکِ سرخ بر رخ ساره ی زرد خدایا حق گزارش باد هر کو دلِ ریشِ نزاری را نیازرد حکیم نزاری قهستانی