حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۴۵۱: جانم فدایِ قاصدی کز دوست مکتوب آورد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
جانم فدایِ قاصدی کز دوست مکتوب آورد پیغامِ یوسف ناگهان نزدیکِ یعقوب آورد کو دستگاهِ صابری تا پای در دامن کشم از دوستان عیبم مکن کین طاقت ایّوب آورد چندین که پیرِ خانقه بی هوده وعظم می کند گو خادمی را حکم کن تا شاهدِ خوب آورد تا هم چنان با خود رود طالب به مقصد کی رسد هم رهروِ صاحب نظر این پی به مطلوب آورد این پارسا را بین که چون انکارِ رندان می کند بر ریشِ خود خندد کسی کو عیبِ معیوب آورد این دم نزاری زنده شو پیش از قیامت جهد کن این کز لحد خاکت صبا با کویِ محبوب آورد نیک و بد و پاک و پلید از زاهدان عارف برد گر عشقِ ظاهر تاختی بر عقلِ محجوب آورد حکیم نزاری قهستانی