حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۴۳۸: عشق تو در خرابه جانم نزول کرد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
عشق تو در خرابه جانم نزول کرد وز هرچه غیر تست دلم را ملول کرد گویند کنج سینه تو جای عشق نیست مصرست هر خرابه که سلطان نزول کرد ما را چه اختیار ،مطیعیم و بنده ایم فرمان عشق را که تواند عدول کرد با پادشاه امید امان منقطع کند درویش بی نوا که طمع در وصول کرد اقطاع تست ملک دلم حجت این که عشق جان را به من ز مبدا فطرت رسول کرد مردانه خورد غوطه دلم در محیط عشق دولت مساعد آمد اگر نه فضول کرد هر کو به قول عقل نه آهنگ عشق ساخت قانون عمر در سر آن بی اصول کرد عنین ست در طریقه مردان به حکم عشق با دختر رز آن که نه هر شب دخول کرد اثبات در فنون جنون کن نزاریا چون پیر عشق ما همه ترک عقول کرد حکیم نزاری قهستانی