حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۴۳۶: آخرت وقتی به عمری یاد ما بایست کرد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آخرت وقتی به عمری یاد ما بایست کرد بود چندین عهد وپیمانت وفا بایست کرد خستگانت را به بویی مرهمی بایست ساخت دوستانت را به رویی آشنا بایست کرد گر نمی بایست تعیین کرد میعادی به وصل درد هجران را به مکتوبی دوا بایست کرد یا خطابی یا سلامی کم زکم ور اعتماد بر کس دیگر نکردی بر صبا بایست کرد بی نسیمی کز گریبانت به ما آید چو گل هر سحر گه پیرهن بر تن قبا بایست کرد دوستان با دوستان معتقد زین ها کنند شرم دار آخر به انصاف جفا بایست کرد بی گناهی راستی چندین عقوبت شرط نیست رحمتت نامد نمی گویی چرا بایست کرد ورخطایی در وجود آمد زما بی اختیار لطف خویشت عذر خواه آن خطا بایست کرد ما چو شوخی کرده ایم آخر به قول دشمنان دوستی با شر عقوبت ماجرا بایست کرد بر نزاری دیگری بگزیدی ای کوته نظر باری آخر دوست از دشمن جدا بایست کرد حکیم نزاری قهستانی