حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۴۳۰: کس نمی دانم که پیغامی برد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
کس نمی دانم که پیغامی برد یک قدم با ما به یاری بسپرد بندگی ها عرضه دارد و آن گهی از دل آ [ رامم ] سلامی آورد تا به وصلم کی مجالی می دهد باز پرسد روی و راهی بنگرد الله الله غفلتِ بی اختیار بر من از بی التفاتی نشمرد زاریی می آورد از من به دوست مرغ اگر بالایِ بامش می پرد خدمتی می آورد با اشتیاق گر برو بادِ سحر گه بگذرد دفعِ سودا را نزاری تا به کی خونِ جان با آبِ رز برهم خورد در تعجّب مانده ام تا هیچ کس دشمنِ جان چون نزاری پرورد هم گران باشد اگر او را کسی از غمِ دنیا به یک جو واخَرَد حکیم نزاری قهستانی