حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۴۲۹: نه محرمی که پیامی به یار بگذارد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نه محرمی که پیامی به یار بگذارد نه هم دمی که دمی خاطرم نگه دارد چنان ستیزه نداند سپهرِ بی رحمت که خون ز دیدۀ من دم به دم فرو بارد جهانِ سست قدم ار شکسته حالی را دمی ز سینه بر آرد به بام بگذارد گر از درونِ پر آتش بر آورد آهی به هر دو دست قضا در گلوش بفشارد شدند دشمنِ من عالمی و یار هنوز به دوس داریِ من سر فرو نمی آرد محّبِ معتقد آن است کز برایِ حبیب به هر ستم که کند روزگار بسپارد نزاریا مطلب در زمانه آسایش که گر دلت بنوازد تَنت بیازارد حکیم نزاری قهستانی