حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۴۰۴: دلم به دامِ تمنّایِ عشق چند افتد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دلم به دامِ تمنّایِ عشق چند افتد شکالِ پایِ من از عقل ناپسند افتد گناهِ دیدۀ شوخ است این که هر ساعت دلم چو صیدِ زبون در خمِ کمند افتد چه خوش بنازم اگر دامنِ وصالِ فلان به کام در کفِ چون من نیازمند افتد چه سرو خوانمت آخر کدام نی شکری بدین حلاوت ممکن بود که قند افتد اگر به باغ درآیی ز رشکِ قامتِ تو چو بید ولوله بر عرعرِ بلند افتد اگر مرا بکشند از محبّتِ تو چه باک محال باشد اگر عشق بی گزند افتد نزاریا به زه آور کمانِ آه و بنال چنان که تیرِ فغانت به بیرجند افتد حکیم نزاری قهستانی