حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۳۹۸: فریاد نمی رسند فریاد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
فریاد نمی رسند فریاد از دست ستمگران بیداد جان در سر عشق کرد و شیرین در گوش نکرد شور فرهاد اطراف جهان پر از پری روی چون دیده بدوزد آدمیزاد مسکین چه کند دگر گرفتار تسلیم چو در کمند افتاد تا صبر حجاب عشق گردد عقل آمد و پیش من بَراِستاد ناگاه فتاد آتش عشق در خرمن عقل و داد بر باد من می خواهم که دامن صبر از دست دهم نمی توان داد بدنامی دل نمی پسندم در صحبت صبر سست بنیاد تا جان داری نزاریا بیش هرگز نکنی ز دل دگر یاد خود می دانی که در همه عمر یک لحظه نبوده ای از او شاد حکیم نزاری قهستانی