حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۳۹۰: چه شور از آن لب شیرین که در جهان افتاد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چه شور از آن لب شیرین که در جهان افتاد ز قامتت چه قیامت که در زمان افتاد میان ما و شما وعده ی کناری بود تو با کنار شدی فتنه در میان افتاد بسوخت صفحه رویم ز آب گرم سرشک که آتشم ز تو در مغز استخوان افتاد مگر غم تو که یک دم نمی شود غایب به قرعه بر من مسکین ناتوان افتاد به یک کرشمه که کردی ز گوشه برقع هزار بی دل بی چاره در گمان افتاد دریغ نام تو آلوده دهانِ خسان به خاص و عام رسد هر چه در زبان افتاد اگر ز حسن تو آوازه در جهان افکند به اختیار نزاری نبد چنان افتاد سوال کرد و به من گفت دوستی که بگو تویی که بویِ عبیر ِتو در جهان افتاد حکیم نزاری قهستانی