حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۳۷۳: جانا دلی چه سوزی کان هست جای گاهت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
جانا دلی چه سوزی کان هست جای گاهت ماها تنی چه کاهی کان هست در پناهت با دیده ی پر آبم با سینه ی پر آتش زآن سینه ی سپیدت زآن دیده ی سیاههت هر روز بامدادان کایی برون ز خانه باشند صد هزاران بی دل گرفته راهت زان پس که با تو بودم بی گاه و گاه گشتم راضی بدان که بینم در راه گاه گاهت در محنت درازم زآن گیسوی درازت با قامت دوتاهم ز آن ابروی دو تاهت چون سرو خشک زارم چون ماه نو نزارم ز آن قد هم چو سروت ز آن روی هم چو ماهت رنجی ست عاقلان را هاروت جرم کارت گنجی است عاشقان را یاقوت عذر خواهت ناهید خیره گردد وقت سماع دورت خورسید سجده آرد پیش جمال و جاهت پوشی سلاح کینم سازی سپاه جنگم هر ساعتی روا نیست اندیشه سال و ماهت آگه نه ای که باشد در کین و جنگ بر من چشم دژم سلاحت زلف به خم سپاهت سوزان شود نزاری از عشق تو هر آن گه کاراسته ببیند در بزم پادشاهت حکیم نزاری قهستانی