حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۳۶۹: گر بیایی به سر چشمه ی حیوان برمت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گر بیایی به سر چشمه ی حیوان برمت پای کوبان به تماشا گه رضوان برمت شرط آن است ولیکن که هم از گام نخست دست بر دست رضا با سر پیمان برمت چشم بر هم نه و بر بند زبان از سر صدق جان به شکرانه بده تا بر جانان برمت آرزومند وصالی و به غایت محروم به من آ تا به در از ورطه ی هجران برمت بارکش مور صفت باد چه می پیمایی گر بیایی به سر تخت سلیمان برمت جبرئیلم نه من و نه تو رسولی اما رخت بر تخت گه سدره نشینان برمت زهره داری که بیندیشی و رخصت یابی گر نه من بر سر گنجینه ی سلطان برمت گر سر بندگی آل محمّد داری تا بیاموزمت اول بر سلمان برمت ور تمنای مقیمان سماوات کنی بی نزاری چو بیایی بر ایشان برمت حکیم نزاری قهستانی