حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۳۵۷: نگارم را ز جان خوشتر توان گفت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نگارم را ز جان خوشتر توان گفت لبش را چشمه کوثر توان گفت ز چالاکی که دیدم سرو آزاد به جز او را به ایزد گر توان گفت مرا گویند اگر اسلام خواهی به ترک قبله ی آزر توان گفت ولیکن با چو من صورت پرستی حدیث کفر و دین کمتر توان گفت وفا داری کنم با دوست چندان که چون افسانه تا محشر توان گفت وفای دوستان تا باز گویند حدیث ازهر و مزهر توان گفت فدای عشق را در جان سپاری نکوبخت بلند اختر توان گفت نه آن اندیشه دارم در دل از دوست که هرگز با کسی دیگر توان گفت چو می دانی نزاری کین سخنها کخ در جان است با جان بر توان گفت برو با جان به لفظ جان سخن گوی که حق فی الجمله با حق ور توان گفت حکیم نزاری قهستانی