حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۳۴۱: هزار یادِ بر و گردن و بناگوشت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هزار یادِ بر و گردن و بناگوشت هزار یاد سر و دست و بازو و دوشت دریغ اگر نفسی دیدمی به بیداری چنان که بودم و دیدم به خواب چون دوشت تو آفتاب زمینی و آسمان به شرف غلام جمله غلامان حلقه در گوشت اگر در آینه بینی و چشم سرمه کنی به یک کرشمه کنند آن دو فتنه بی هوشت چرا اگر همه چون آتشی به گاه عتاب ز آب دیده ی من کم نمی شود جوشت به دست باد صبا بوسه ای فرست و بکن نبات مصر کساد از لب شکر جوشت سفر بدان خوشم آید که باز آیم تو به پرسش آیی و من درکشم به آغوشت شکایت شکرآمیز می کنی تو و من به بوسه ای کنم از گفت و گوی خاموشت اگر تو یاد نزاری کنی و گر نکنی من آن نی ام که ز خاطر کنم فراموشت حکیم نزاری قهستانی