حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۳۱۷: بی تو ای آرام جان یک ساعتم آرام نیست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بی تو ای آرام جان یک ساعتم آرام نیست وز تو ام حاصل به جز هجران نافرجام نسیت گر من از آشفتگی شوری کنم معذور دار هر که را دل بر سر آتش بود ارام نیست دوزخی در سینه دارم زاتش هجران و دل گر بسوزد گو بسوز الحمدلله خام نیست شیشه ی ناموس اگر بر سنگ بدنامی زنم شیشه گو بشکن به حمدالله کفم بی جام نیست مردمان بی التفاتی های ما را منکرند در مراتب منزلی کمتر ز ننگ و نام نیست عقده ی امّید را از راه خود برداشتم از جهنم تا به جنت بیش و کم یک گام نیست من بتی را میپرستم سیم تن ، تو سنگ و خاک ای ملامت گر پری رویی کم از اصنام نیست تا بت چون سرو من در باغ حسن آید به بر صبر باید کرد کین فرصت به هر ایام نیست عاشق صادق نزاری با مراد دل به دوست دست در کش کی کند گر ثابت الاقدام نیست حکیم نزاری قهستانی