حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۲۹۲: مرا مسکراتی به تخصیص هست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مرا مسکراتی به تخصیص هست نه از شیرۀ رز ز جامِ الست چه مستی بود کز بخاری شود دماغی مشوّش سری گشته پست شرابِ محبّت کزو جرعه یی کند مرد را نا به جا و به دست که خود را به شورید گانِ طهور نیارند خمّاریان بازبست به حجّت نکرده درست التزام نشاید محق را به مبطل شکست کسی را که زان جام دادند می به کلّی و جزوی ز خود بازرست تبّرا کن از خویشتن پروری که از بت پرستی بتر خود پرست تو باید که بیرون شوی از میان که با خود محال است با او نشست کسی را خبر نیست از حالِ من که مسکین دلم را چه ضربت بخست خیال از درِ حجره یعنی سروش همین تا درآمد دل از جا بجست نزاری ملول از ملامت مباش چو در دوستی دست دادی به دست چنین تا به کی بازپوشی کمان که این تیر بیرون شد از قیدِ شست حکیم نزاری قهستانی