حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۲۸۵: کار ما با نفسِ بازپسین افتاده ست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
کار ما با نفسِ بازپسین افتاده ست آخر ای دوست همه مهرِ تو کین افتاده ست تا مگر رسمِ عیادت ز جهان برخیزد در میان این همه تعویق ازین افتاده ست نه همانا که ز تأثیرِ مرض رنجه شود هر که را هم نفسی چون تو قرین افتاده ست ندهد خاصیتِ چشمۀ نوشینِ لبت حوضِ کوثر که درو ماءِ معین افتاده ست بر درِ روضه که دیده ست زمانی بوّاب با رقیبِ تو مرا راست همین افتاده ست من و بی داد کشیدن تو و شلتاق و عقاب آری از بدوِ ازل حکم چنین افتاده ست چارمیخِ غمِ عشقِ تو بمانده ست دلم راست در حلقۀ زلفِ تو نگین افتاده ست غمِ تنهایی و اندوهِ جدایی هیهات این همه قسمِ نزاریِ حزین افتاده ست حکیم نزاری قهستانی