حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۲۸۳: از آن زمان که زمان در تحرّک استاده ست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از آن زمان که زمان در تحرّک استاده ست زمانه با تو مرا عهدِ دوستی داده ست اگر نه با تو مرا اتّصالِ روحانی ست خیالِ روی تو پییشم چرا بر استاده ست به غم وجودِ مرا پروریده دایۀ عشق که غم ز مادرِ فطرت برایِ من زاده ست به دامِ زلف در افتاده ام ز دانۀ عشق دلم ببین به کجا از کجا در افتاده ست به دانه می نگرد دامِ غم نمی بیند عذاب جان من از غفلتِ دل ساده ست مرا که جان به لب آمد ز آرزویِ لبت مگر مُقسّمِ فطرت نصیبه ننهاده ست نمی رود ز سرم خار خارِ جامِ الست هنوز رنجِ خمار از بخارِ آن باده ست که بود روزِ نخستین حریفِ مجلسِ انس دریغ باز چه بودی که آمدی با دست درونِ جانِ نزاری روایحِ غم اوست ذخیره ای که ز مبدایِ کون بنهاده ست حکیم نزاری قهستانی