حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۲۷۹: این ذاتِ مطهّر مگر از نور سرشته ست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
این ذاتِ مطهّر مگر از نور سرشته ست وین سروِ خرامان مگر از باغِ بهشت است با این همه شیرینی و چالاکی و چستی خوش خُلق و نکوسیرت و پاکیزه سرشت است با صورتِ زیبایِ چنین آینه سیما از آیینۀ چرخ مگویید که زشت است هرگز پدر و مادرِ گیتی نشنیدم فرزند بدین شیوه که پرورد و که کشته ست بگذار سرم تا برود در قدمِ دوست خود بر سرم اندر ازل این حکم نوشته ست گو شحنه به زندان مفرستم که وجودم از دیدۀ سوزن به درآید که چو رشته ست گویند چنان شیخ چنین شوخ نباشد آری که بسی مسجد جامع که کنشت است گو هردوجهان زیر و زبر شو که نزاری با یاد تو یاد همه از دست بهشسته ست حکیم نزاری قهستانی