حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۲۶۳: ما دوست نداریم دگر هیچ به جز دوست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ما دوست نداریم دگر هیچ به جز دوست گر دوست نه با دوست بود دشمنِ ما اوست چه دشمن و چه دوست به جز او همه هیچ­اند گر اوست همه اوست و گر دوست همه دوست خاکِ در او چیست مرا ماءِ معین است کنجِ غم او چیست مرا روضه مینوست گر بار دهد یار وگرنه بکشم بار تا بار دهد بارکشی شیوه خوش خوست آن را که خبر نیست زخود هرچه ازو گفت بیهوده درایی­ست اگر چند سخن گوست مشنو که نصیبی ز وجودست عدم را از مغز چه گوید که ندارد خبر از پوست ای باد از آن زلفِ پر از چین که نسیمش در نیفه هرچین حسدِ نافه آهوست زان رایحه هر سوخته را آرزویی هست مارا هم ازو حاصلِ این مرتبه مرجوست بویی به نزاری برسان هین که معیّن دردِ دلِ او را نفسِ پاکِ تو داروست حکیم نزاری قهستانی