حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۲۵۷: اقبال قاصدی که رسد از جنابِ دوست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
اقبال قاصدی که رسد از جنابِ دوست فرخنده طالعی که ببوسم خطابِ دوست ای پیک اگر هزار مهم فوت می شود چندان مرو که باز نویسم جوابِ دوست گر دوست را به خونِ محبّان ارادت است گردن نهیم و سر نکشیم از صوابِ دوست با دشمنان که غاشیهء جهل می کشند گو دستِ ما و دولتِ پا و رکابِ دوست ای ساقی مسیح صفت بهرِ تشنگان جامی فرست تا بچشند از شراب دوست در سینه حاضرست گر از دیده غایب است بر دوستان حجاب نباشد نقابِ دوست حوضِ بهشت و سایهء طوبا چه می کنم گر پرتوی به ما رسد از آفتابِ دوست مقری به بام بر شو و قامت بزن بگوی کز قبله کرد روی نزاری به بابِ دوست حکیم نزاری قهستانی