حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۲۴۹: جماد بی خبرست از خروشِ بلبلِ مست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
جماد بی خبرست از خروشِ بلبلِ مست به باغ باده خورد هر که را حیاتی هست ز عیش بهره ندارد کسی که وقتِ بهار به پایِ گل نگرفته ست جامِ باده به دست خوش آن خورد که به شب خیزد و به گه خفتد نه آن که روز برآید ز خواب باز نشست صبوح سنّتِ اهلِ دل است خاصه چنان که آفتاب بر آید فرو شود سرمست شکستِ ما مکن ای عاقل آبگینۀ خود ز سنگِ عشق نگهدار کانِ ما بشکست بیار ساقیِ مجلس که زهر نوش کنیم که انگبین بود از دستِ تیره روی کبست یکی دو پایه فرود آی و عارفان را بین بلی بگفته و برکف گرفته جامِ الست نزاریا نظر از بودِ خویشتن بردار به قبله معتقدی پس به جهل بت مپرست تو مردِ لاف نیی هر درخت را نرسد که هم چو سرو بلندی کند به قامتِ پست حکیم نزاری قهستانی