حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۲۳۵: هر دل که ز مهر غرق نورست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هر دل که ز مهر غرق نورست با دوست همیشه در حضورست از هستی خود چو گشت مستور مستوری او همه ظهورست دیرست که قالب محبت برخاسته زنده از قبور است پرنور شرار سینهٔ من گر هست هم از ظهور نور است خفاش ز نور در حجاب است زیرا که از آفتاب دورست حربا که نمی شکیبد از نور از غایت شوق ناصبور است آن درخور شیون است و ماتم وین یک ز در سرور و سور است الفت مطلب میان اضداد کز آدمی آدمی نفور است هم خوی فرشته باش زنهار کاندر سر آدمی غرور است زنهار که نقد را مکن فوت بر نسیه که در بهشت حور است امروز نظرگهی به دست آر می خور که زمانه بس غیور است مأمور ز بدو کون عقل است عشق است که صاحب الامور است آوازهٔ عشق تو نزاری در شش جهت جهان چو صورست همواره دلت بر آتش عشق بی بهره چو عود از بخور است حکیم نزاری قهستانی