حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۲۳۳: نور رخ تو صافتر از چشمهٔ خورست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نور رخ تو صاف تر از چشمهٔ خورست خاک در تو پاک تر از حوض کوثر است در هیچ بوستان نبود چون قد تو سرو ور هست در زمانه مگر سرو کشمرست یا رب بهشت تازه بود همچو روی دوست نادیده روی دوست یقینم که خوش ترست مقصود من تویی ز بهشت ای بهشت روی بی روی خرم تو بهشتم چه در خورست چون دوست حاضر است به شمع احتیاج نیست آنجا که روی دوست بود شب منور است عشقت چو جان من بستد مهر برگرفت با جان مهرپرور من مهرپرور است فرمان عشق را چو قضا حکم نافذست لا بلکه عشق را ز قضا حکم برترست بر عمر حجتی که دبیر قضا نبشت گر بی نشان عشق بود هم مزور است ما را قضای عشق تو باری به سر رسید تا خود پس از نوشتهٔ عشقم چه بر سرست آری هزار جان نزاری فدای دوست جانی که خود به عشق دهی کار دیگر است حکیم نزاری قهستانی