حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۱۸۰: اگر عنایت غم نیستی که یار من است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
اگر عنایت غم نیستی که یار من است که را غم من و اندوه بیشمار من است غم تو یک نفس از من نمی شود غایب هم اوست در همه عالم که یارغار من است مرا نه یار و نه اغیار جز تو یاری نیست غمی دگر نخورم چون غم تو یار من است به دام زلف تو افتادم و عجب تر این که من مقیدم و دام من شکار من است اگر به وصل نخواهی نواخت واویلا که مالک غم هجران در انتظار من است نهاده ام سر بیچارگی و مسکینی همین دگر چه به بازوی اقتدار من است به ترک هستی خود گفتن و به بودن نیست نه مرد کار چنینم اگر نه کار من است ز پیر عشق شنیدم که گفت هر حلّاج نه رازدار انا الحق نه مرد دار من است شدم ز دست وگر باورت نمی شود به خاک پای تو سوگند استوار من است ز بس که خون دل از چشم من فرو ریزد گمان برند که یاقوت در کنار من است رعایتی دگرم گر نمی کنی باری همین قدر که نزاری زار زار من است حکیم نزاری قهستانی