حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۱۶۱: آن را که در فراق صبوری مسلم است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آن را که در فراق صبوری مسلم است آه از دلش که سخت تر از سنگ محکم است بیچاره من که از تف دود دلم ز حلق بر هر نفس که می رود آهی مقدّم است گر سینه ام نه کورهٔ آهنگرست چیست؟ کز سوز اندرون نفسم آتشین دم است هرشب خیال روی تو در چشم های من چون عکس روز بر سر دریای قلزم است دربند عشق دوست به دربند چون بود دربند چه معاینه باب جهنم است گویند هولناک بود روز رستخیز یعنی شب فراق به تشویش از آن کم است؟ از غم اگر بمرد کسی در فراق دوست آن کس به اتفاق منم وان غم این غم است خرّم وجود آنکه ببیند تو را به خواب یا خود بدان رسد که وصالش مسلم است یادآور از نزاری محنت کشیده کو هر جا چنان که هست به یاد تو خرّم است حکیم نزاری قهستانی