حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۱۵۷: دیر شد تا رسم قربان کیش ماست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دیر شد تا رسم قربان کیش ماست بذل جان کارِ دلِ بی خویش ماست چون ز دنیا بی نصیب افتاده ایم گر همه قارون بود درویش ماست این همه کثرت حجاب ما ز چیست از خیال مصلحت اندیش ماست نیش فصّاد قناعت نوشِ ما نوش زهاد مقلد نیش ماست ما به کفر و دین نداریم التفات در مراتب بیش کم، کم بیش ماست رازداری در دل ما غور کرد آنکه هرگز سر نکرد آن ریش ماست چون فرو شستیم از این مردار دست گرگِ مردم خوار دنیا ، میش ماست نور وحدت آفتاب روشن است گر غمامی می نماید پیش ماست هر که دارد با نزاری دوستی گر همه بیگانه باشد خویش ماست حکیم نزاری قهستانی