حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۱۵۲: نکونامی و بدنامی کدام است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نکونامی و بدنامی کدام است چو عشق آمد چه جای ننگ و نام است نمی ترسیم در عشق از ملامت ملامت در عقب بالا کلام است هم از دل فارغیم اکنون هم از جان که ما را جز غم جانان حرام است در دیوانگی ها برگشادیم که عقل از بس تمامی ناتمام است بسی سودا درین سودا بپختیم هنوز اندیشه ی این کار خام است سر دیوانگی دارم ازین پس که را با ما هوای این مقام است به ترک خواجگی گفتیم و رندیم اگر چه خواجگی با احتشام است کسی را خواجه می خوانند بالله که صد ره کمتر از کمتر غلام است ز محنت کلبه ی فانی نزاری به قصری شد که دولت مستدام است حکیم نزاری قهستانی