حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۱۴۶: زبان بربسته ای با ما که جنگ است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
زبان بربسته ای با ما که جنگ است نمی دانم دگر بار این چه ننگ است دل صاحب دلان خون کردی آخر چه دل داری کدامین دل چه سنگ است سگ آهوی وصلت می توان بود ولی خوی رقیب بد پلنگ است شگفت است اینکه تو هرلحظه ما را به دم در می کشی و او چون نهنگ است دلم در عالمی با این مسافت چرا گر چشم شوخت نیست تنگ است به من گر زهر خواهی داد نوش است و گر شهدم دهد غیری شرنگ است عوام الناس می گویند کان شیخ چرا مَی می خورد گر اهل رنگ است به مسجد کی روم چون در خرابات شراب و شاهد و آواز چنگ است هر آهو چشم کز پیشم گذر کرد دلم در پی چو سگ در پالهنگ است به هم برزن نزاری نام و ننگت که این چندین حجاب از نام و ننگ است حکیم نزاری قهستانی