حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۱۲۷: قیامت آن زمان از خلق برخاست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
قیامت آن زمان از خلق برخاست که شد حکمِ زمین با آسمان راست بیا معلوم کن طیّ السّماوات ببین تا دابهالارض از کجا خاست اگر برخیزی از خوابِ جهالت قیامت روشن و قایم هویداست به نقد امروز اگر دیدی و گرنه نصیبِ دیگران دان هر چه فرداست چو پیدا شد جمالِ مشعلِ حق که را با حاصلِ پروانه پرواست تویی یوسف جمال خود نگه کن اگر آیینهء جانت مصفّاست فرود آ پایهیی چند از طبیعت ثَرا اینجا که میبینی ثریّاست سری دارم تهی دل پر محبّت محقّق را سخن در دُرّ معناست که میداند که این فرهادِ مسکین ز شورِ عشقِ شیرین در چه سوداست رضایِ دوست حاصل کن نزاری بهشتِ سرمدی اینک مهیّاست مفرّح خوردگان عشق دانند که دردِ عشق را علّت مداواست حکیم نزاری قهستانی