حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۱۲۴: هان کجایی که ز هجرانت قیامت برخاست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هان کجایی که ز هجرانت قیامت برخاست فتنه بنشان که دگر باره ملامت برخاست بی تو برخاست قیامت ز وجودم آری هر کجا عشقِ تو بنشست قیامت برخاست منم آن عاشقِ بیچاره مسکین که مرا حاصلِ عمر ز عشقِ تو ندامت بر خاست گفتم از کویِ تو برخیزم و کنجی گیرم دل چو بشنید به تشنیع و غرامت برخاست هر دو ممکن نبود عشق و سلامت که شنید کز درِ عشق فلانی به سلامت برخاست عقل جزوی به نصیحت چه کنم کز پیشم هر چه جز وی بُد و کلّی به تمامت برخاست من که هرگز به ملامت نشوم با تو دگر خود گرفتم همه عالم به ملامت برخاست قامتم پست چرا شد پس اگر در رهِ عشق سرو را از سرِ آزادی قامت برخاست به کرم یک نفسی پیشِ نزاری بنشین که نه آخر زجهان رسم کرامت برخاست حکیم نزاری قهستانی